Tuesday, October 26, 2010

شازده کوچولو گفت: بیا با من بازی کن، نمی دانی چقدر دلم گرفته
روباه گفت: نمی توانم بات بازی کنم، هنوز اهلی ام نکرده اند آخر
اهلی کردن یعنی چی؟
روباه گفت: یک چیزی که پاک فراموش شده، معنیش ایجاد علاقه کردن است
.
.
.
روباه گفت: انسان ها این حقیقت را فراموش کرده اند اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلی اش کرده ای مسولی. تو مسول گلتی
شازده کوچولو برای آنکه یادش بماند تکرار کرد: من مسول گلمم
.
.
.
روباه نمی دانست، شازده کوچولو خلبانی را ملاقات خواهد کرد. خلبان نویسنده است و تمام حرف های روباه را خواهد نوشت. انسان ها کتابش را خواهند خواند. آن را دوست خواهند داشت. آنها اهلی کردن را یاد می گیرند و تا همیشه فراموش می کنند، مسول چیزی هستند که اهلی اش کرده اند

Saturday, October 16, 2010

منت خدای را عزوجل، بیش از پیش
اگر این نفسی که فرو می رود، دیگر برنیاید
و ما را به همان "نیستی"
که نمی دانستیم "بودن" چیست
بازگرداند

Monday, October 4, 2010

آنقدر خالی شده ام از خودم
از حس زندگی
از هر چه بودن
که تعجب می کنم چطور هنوز جسمی دارم