Wednesday, April 14, 2010

برای خودم هم عجیبه
این تبدیل شدن آدمها از صد به صفر
اینکه توان پیدا کردم تمام حس دوست داشتنم را
به صفر برسانم

1 comment:

  1. آیینه های گریز
    .
    هر جایی، یافتیم اش
    نیاموختیم که جایی نیست
    به جستجویش، در آیینه ی چشم ها
    و
    به ندای آزاری اش از دهان ها
    پرداختیم
    نیاموختیم که جایی نیست
    گام هامان تیز تر
    تیز تر
    بدان سبب که آن گونه می دیدیم در آیینه ها
    و نیاموخته بودیم
    نباید گریز را جست!
    جستیم و خود جنسی پر عیار از گریز شدیم
    خود، گریز شدیم
    و نهایت بی پایان شد
    تنهایی، تنهایی، تنهایی...

    ReplyDelete